کد مطلب:223494 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:261

نماز باران
در زمان مأمون، به هنگام ولایتعهدی حضرت رضا علیه السلام بارندگی انجام نگرفت و خشكسالی پیش آمد. برخی از اطرافیان مأمون و برخی از كسانی كه نسبت به حضرت رضا علیه السلام در دل كینه داشتند، می گفتند:

ببینید از زمانی كه علی بن موسی به این خطه آمده و ولیعهد ما شده است، خدای تعالی باران را بر روی ما قطع كرده است. آنان این مطلب را به مأمون رساندند. مأمون به حضرت رضا علیه السلام عرض كرد:



[ صفحه 25]



بارندگی قطع گردیده و ما دچار كمبود باران شده ایم. اگر شما از خدا بخواهید كه بر ما باران فرو فرستد، بسیار به جا خواهد بود.

حضرت فرمودند: این كار را خواهم كرد.

مأمون پرسید: چه زمانی این كار را انجام خوهید داد؟ (این گفتگو روز جمعه اتفاق افتاد).

حضرت فرمودند:

روز دوشنبه. چون رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دیشب در عالم رؤیا به همراه امیرالمؤمنین علیه السلام تشریف آوردند و فرمودند: فرزندم! منتظر روز دوشنبه باش. و در آن روز به صحرا برو، نماز استسقاء [1] بخوان، كه خدای تعالی به دعای تو باران خواهد فرستاد. و فضائل خود را به منكران بنمایان، كه خدا می خواهد به آنان بنمایاند، تا آنكه درك آنان نسبت به فضل و منزلتی كه نزد خدا داری، زیادتر گردد.

بامداد روز دوشنبه آن حضرت به صحرا رفت. مردم نیز به همراه آن حضرت بیرون رفته بودند و انتظار می كشیدند.

آن امام همام بالای منبر تشریف برد. و حمد و ثنای الهی را



[ صفحه 26]



به جای آورد. سپس عرض كرد:

پروردگارا! تو حق ما اهل بیت را بزرگ داشته ای. و مردم نیز به فرمان تو، به ما متوسل شده اند. و انتظار فضل و رحمت تو را می كشند، و احسان و نعمت تو را توقع دارند. پس ای پروردگار مهربان! بارانی سودمند و همگانی و بدون زیان بر این مردم ببار. و به گونه ای باران را فروفرست كه وقتی اینان به خانه هایشان رسیدند، باران شروع به باریدن كند.

راوی گوید: سوگند به خدای یكتا و بی نظیر، كه محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به حق به پیامبری برانگیخت، در این هنگام ابرها گرد آمد و به هم متصل گردید، و رعد و برق آغاز شد مردم وقتی چنین دیدند، به حركت در آمدند، تا به منازل خویش بروند و باران آنها را خیس نكند.

حضرت فرمودند:

ای مردم! این ابرها مأمور به باریدن در سرزمین شما نیستند. آنها مأموریت فلان منطقه را دارند.

با این بیان امام علیه السلام ابرها حركت كردند، و به سمت دیگری رفتند. سپس ابر دیگری آمد.

رعد و برق آغاز شد. مردم حركت كردند كه به منزل خود



[ صفحه 27]



بروند، امام همان جمله ی دفعه قبل را فرمودند.

بدین گونه ده ابر هم پیوسته آمد و گذشت. و هر بار حضرت همین جمله را می فرمودند، تا آنكه یازدهمین ابر در آسمان هویدا شد.

امام فرمودند:

ای مردم! این همان ابری است كه خدا مأمور باریدن در سرزمین شما فرموده است. پس شكر خدای را به خاطر این نعمت به جای آورید، و به منازل خود بروید. و بدانید كه این ابر، زمانی شروع به باریدن خواهد كرد كه شما به منازل خود رفته باشید. و آن گاه خیر - آن چنان كه سزاوار كرم و جلال خدای تعالی است - بر سرزمین تان نازل خواهد شد.

در این هنگام امام علیه السلام از منبر به زیر آمد. مردم به منازل خود رفتند. تا زمانی كه منازل خویش نرسیده بودند، از ابرها قطره ای باران نبارید. و پس از آن باران فراوانی باریدن گرفت، كه تمام صحراها و حوض ها و بركه ها و دشت ها را پر كرد، مردم پس از دیدن این نعمت بزرگ خدا گفتند:

«كرامات خدا، بر فرزند رسول خدا گوارا باد».

پس از این واقعه، امام رضا علیه السلام در حضور گروه فراوانی از



[ صفحه 28]



مردم هشدارهایی به آنها دادند:

ای مردم! در مورد نعمت هایی كه خدا به شما داده، تقوای الهی را پیشه كنید. این نعمت ها را با گناهانتان، از خود دور نسازید، بلكه با طاعت خود آنها را تداوم بخشید. و با شكر خود، این نعمت ها را بر خود ادامه دهید. و بدانید! كه پس از ایمان به خدا، و اعتراف به حقوق اولیای خدا از خاندان محمد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هیچ عملی نزد خدا در جهت شكر نعمت های او، محبوب تر از این نیست كه برادران مؤمن خود را در امور دنیایشان كه گذرگاه آنها به بهشت های خدایشان است، یاری كنید. هر كه چنین كند، از افراد مخصوص نزد خدای تبارك و تعالی خواهد بود.

امام رضا علیه السلام در ادامه ی سخنان خود، به بیان روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پرداخت و. فرمود:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در این مورد سخنی فرموده است كه هر كس علاقه دارد به فضل خدای تعالی رغبت نشان دهد، سزاوار است در آن بیندیشد و به آن عمل كند. به حضرت پیامبر گفتند:



[ صفحه 29]



فلان شخص به دلیل فلان گناهان نابود شد! آن حضرت فرمود: خیر، آن شخص نجات یافت. و خدای تعالی عمل او را ختم نمی كند مگر به نیكی. و خداوند، به زودی بدی ها را از او محو می سازد، و بدی های او را به نیكی ها تبدیل می فرماید. چرا كه او روزی از راهی می گذشت، كه فردی مؤمن در راهش بود. از آن فرد مؤمن، كشف عورت شده بود، اما خودش به آن مطلب آگاهی نداشت. این شخص گناهكار، عورت او را پوشاند، بدون اینكه به او خبر دهد، مبادا شرمنده و خجلت زده شود. آن مؤمن، وی را شناخت كه در چنان حالتی به او كمك كرده است. به او گفت:

و خدا ثواب نیكو تو دهد، و جایگاه تو را گرامی گرداند. و در موقف حساب با تو مناقشه نكند».

خداوند، آن دعا را درباره ی او مستجاب فرمود. در نتیجه فرجام این بنده، ختم به خیر شد، به جهت دعای خیر آن مؤمن كه مستجاب گردید. سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به گوش آن مرد گنهكار كه كار خیری كرده بود، رسید.



[ صفحه 30]



در نتیجه وی توبه كرد و بازگشت، و به طاعت خدای عزوجل روی آورد. پس از هفت روز، گروهی به مدینه هجوم بردند. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گروهی را برای راندن مهاجمان اعزام فرمود، كه آن مرد یكی از آنان بود. و در آن واقعه به شهادت رسید. [2] .

ارج و مقام حجت های معصوم الهی علیهم السلام نزد خدای عزوجل، قابل انكار از نظر دوست و دشمن نیست. خورشید، در اوج آسمان، چنان نورافشان است كه نور آن را حتی شخص نابینا نیز نمی تواند انكار كند. ائمه اطهار علیهم السلام همانند خورشید در آسمان عبودیت، چنان درخششی داشتند كه حتی دشمنانشان نیز به آن گواهی دادند. شاعر می گوید:

و مناقب شهد العدو بفصلها

و الفضل ما شهدت به الاعداء

(منقبت هایی كه دشمنان نیز به برتری آنها گواهی دادند. و برتری، آن است كه دشمنان به آن گواهی دهند). اما درس مهم تری كه از این حدیث می گیریم،



[ صفحه 31]



همان نكته ی ارزشمندی است كه در بررسی تاریخ پیامبران علیهم السلام نیز می بینیم. آن نكته ی والا و درس مهم، این است كه حجت های الهی علیهم السلام برای نمایش قدرت الهی خود بر مردم نیامده اند. بلكه ابراز قدرت الهی را مقدمه ای برای هدایت انسان ها و تعلیم روش صحیح زندگی به آنها قرار دادند.

از بررسی این نكته در زندگی انبیای عظام علیهم السلام صرفنظر می كنیم. و در این گفتار مختصر، به هشدار مهم حضرت رضا علیه السلام نظری می افكنیم. حضرتش در این سخنان كوتاه و حیاتی، ادامه ی نعمت های الهی بر انسان ها را در گرو شكر آنها توسط مردم می داند.

بدیهی است كه تمام نعمت هایی كه در اختیار انسان ها است، از ناحیه ی خدای بزرگ و مهربان است.

و ما بكم من نعمة فمن الله. [3] .

خداوند، تمام این نعمت ها را بدون پیشینه ی استحقاق و شایستگی به انسان ها می دهد، چنانكه در دعای وارده از ائمه اطهار علیهم السلام می خوانیم:

یا مبتدئا بالنعم قبل استحقاقها. [4] .



[ صفحه 32]



اما مردم با این نعمت ها چگونه برخورد می كنند؟ آنها را شكر می گزارند یا كفران می كنند؟

در اینجا، اختیار انسان ها در برابر او امر الهی پیش می آید، كه آنها را اطاعت می كنند یا عصیان. وعده ی مهم و مؤكد خدای تعالی در مورد شكر و كفران نعمت ها، چنین است كه می فرماید:

لئن شكرتم لا زیدنكم و لئن كفرتم ان عذابی لشدید [5] .

اما رضا علیه السلام در این بیان نورانی الهی خود، مراحل زیر را برای شكر نعمت بیان می فرماید:

1- ایمان به خدای سبحان

2- اعتراف به حقوق آل محمد علیهم السلام

3- كمك كردم به امور دنیایی مؤمنان

آنگاه بر امر اخیر تأكید می فرماید، كه هر كس چنین كند، از بندگان خاص خدای تبارك و تعالی خواهد بود.

در نظر اهل معرفت، ارزش این راهگشایی و بهای این درس زندگی، كمتر از دعای مستجاب حضرتش برای نزول باران و رفع خشكسالی نیست. در ابتدای



[ صفحه 33]



این واقعه، حضرتش به اذن الهی، باران ظاهری را بر زندگی خشكی زده ی ظاهری مردم جاری می سازد. و پس آن، در ضمن بیانات راهگشا، آب حیات معنوی را در كویر دل های خشك جریان می دهد.

اكنون ماییم و این درس بزرگ از سیره و سخن امام رئوف، حضرت رضا علیه السلام، آیا در جهت حل مشكلات مردم مؤمن - آنچنانكه باید و شاید - می كوشیم؟ و شكر نعمت های الهی را ادا می كنیم؟ یا اینكه با قصور در این كار، كفران نعمت می كنیم؟ از یاد نبریم كه كفران نعمت، عذاب سخت الهی را در پی دارد.


[1] نمازي كه در هنگام خشكسالي مي خوانند.

[2] بحارالانوار، ج 49، ص 182-180.

[3] سوره ي نحل، آيه ي 53.

[4] دلائل الامامة، طبري امامي، چاپ نجف، ص 305، ضمن حكايت تشرف ابن ابي البغل به خدمت حضرت ولي عصر ارواحنا فداه.

[5] سوره ي ابراهيم، آيه ي 7.